صادق زيباكلام شايد هنوز زود باشد كه به يك جمع‌بندي از صف‌آرايي مجلس نهم رسيد. هم از بابت اينكه هنوز يك‌صد نفر ديگر از نمايندگان انتخاب نشده‌اند و در دور دوم مشخص خواهند شد. هم از بابت يك دليل مهم‌تر، بسياري از مهره‌هاي ناشناسي كه به‌خصوص از شهرستان‌هاي كوچك‌تر و حوزه‌هاي دورافتاده‌تر انتخاب شده‌اند، گرايش سياسي مشخصي به جريانات اصلي حاكمه ندارند يا درست‌تر گفته باشيم، نسبت آنان با اصولگرايان خيلي واضح نيست. اين احتمال وجود دارد كه شماري از آنها در طيف طرفداران دولت قرار گيرند. يعني همان احتمالي كه قبل از انتخابات مي‌رفت كه ممكن است دولت يا جريانات وابسته يا نزديك به دولت از برخي از نامزدها حمايت كنند و متقابلا آن نامزدها هم پس از راهيابي به مجلس از دولت حمايت خواهند كرد. برخي از اصولگرايان اصرار دارند تا بگويند كه مخالفان و منتقدان دولت يا به تعبير آنان جريان «انحرافي» راي نياوردند. در مقابل برخي از طرفداران دولت ادعا مي‌كنند كه مخالفان و منتقدان دولت راي نياوردند. آنان بالاخص اشاره مي‌كنند به شكسته‌شدن مجموعه‌اي كه بنا داشته رييس‌جمهور را به صحن علني مجلس آورده و مورد استيضاح قرار دهند.در يك نگاه كلي بايد گفت اين تصور كه احمدي‌نژاد در مجلس نهم ضعيف‌تر شده، به‌نظر نمي‌رسد جمع‌بندي خيلي درستي باشد. اين درست است كه پروين احمدي‌نژاد در زادگاهش در گرمسار موفق نشد اما واقعيت آن است كه خواهر رييس‌جمهور پیش از آنكه يك چهره سياسي نزديك به برادرش باشد، يك عضو معمولي و بي‌سروصداي شهر تهران بود. اشتباه خواهد بود اگر شكست مشاراليه در گرمسار را به حساب شكست احمدي‌نژاد بگذاريم. شواهد و قراينی وجود ندارد كه به استناد آنها نتيجه‌گيري كرد كه پايگاه احمدي‌نژاد در مجلس نهم ضعيف‌تر شده. موفقيت شماري از نامزدهاي جبهه پايداري در تهران از جمله آقاتهراني در حقيقت موفقيت احمدي‌نژاد بود. اگر كسي آمار مي‌گرفت از ادبيات و موضع‌گيري‌هاي جبهه پايداري متوجه مي‌شد كه لبه تيز انتقاد و رويارويي جبهه پايداري متوجه اصولگرايان بود تا احمدي‌نژاد. جبهه پايداري هرگز كلامي در مخالفت صريح و علني با احمدي‌نژاد ابراز نكرد. جبهه پايداري كلامي در انتقاد از عملكرد دولت احمدي‌نژاد و نحوه مديريت وي تاكنون نگفته. تنها مشكل و نارضايتي جبهه پايداري از احمدي‌نژاد، رحيم‌مشايي است. اگر امروز احمدي‌نژاد، رحيم‌مشايي را رها كند جبهه پايداري جملگي در كنار وي قرار خواهند گرفت. بنابراين موفقيت جبهه پايداري را به هر ميزان كه باشد بايد موفقيت احمدي‌نژاد دانست.موفقيت ديگر احمدي‌نژاد در راي بالاي دكتر حداد عادل در تهران بود. در مقابل شماري از مخالفان سرسخت اصولگراي احمدي‌نژاد ازجمله دكتر احمد توكلي، علي مطهري و الياس نادران در بهترين حالت در دور دوم به مجلس راه خواهند يافت. نفس اينكه احمد توكلي، نادران و مطهري راي بالايي نياوردند درحقيقت پيروزي براي احمدي‌نژاد بود. پيروزي ديگر احمدي‌نژاد در چالشي است كه نسبت به رياست مجلس علي لاريجاني به‌وجود آمده. اين چالش از سوي حداد عادل نفر اول تهران است. موشكافي اينكه چرا احمدي‌نژاد و متحدانش از علي لاريجاني رضایت ندارند و در مقابل رفتاري ملايم و تقريبا دوستانه نسبت به حداد عادل نشان مي‌دهند خيلي صورت‌مساله را تغيير نمي‌دهد.به هر حال و به هر دليلي اين وضعيت وجود دارد، طرفداران احمدي‌نژاد تلاش خواهند كرد تا علي لاريجاني را از كرسي مجلس نهم كنار بزنند و حداد عادل را به جاي وي قرار دهند. اگر آنان موفق به اين تغيير شوند در آن صورت خيلي جدي‌تر مي‌توان گفت كه پايگاه احمدي‌نژاد در مجلس افزايش هم پيدا كرده و بالاخره به تحول ديگري در مجلس نهم بايد اشاره داشته باشيم كه ناكامي موتلفه بود. اتفاقا اين تحول هم به نفع احمدي‌نژاد است. درست است كه موتلفه تا جريان عزل و نصب وزير اطلاعات در ارديبهشت امسال از احمدي‌نژاد و سياست‌هايش قاطعانه دفاع مي‌كرد و هرگز حاضر نشد تا از سياست‌هاي احمدي‌نژاد انتقاد كند اما به هر حال موتلفه هم از ديد احمدي‌نژاد در جبهه مخالفان وي در ميان اصولگرايان قرار دارد. بنابراين موفقيت آنان به نفع احمدي‌نژاد است. درست‌تر آن است كه بگوييم هر ناكامي جبهه متحد (اصولگرايان سنتي) از ديد احمدي‌نژاد يك پيروزي براي وي به‌شمار مي‌رود.البته از حالا تا خردادماه سال آينده كه مجلس نهم افتتاح خواهد شد حدود سه ماه زمان مانده. طي اين سه ماه ممكن است تغيير و تحولاتي به‌وجود آيد كه معياري از محاسبه‌ها و موازنه‌ها را در مجلس نهم برهم بزند اما اگر روال كنوني كم‌وبيش به پيش رود و باتوجه به گرايش‌هاي بسياري از نمايندگان جديد (كه يقينا شماري از آنان حامي احمدي‌نژاد خواهند بود) به‌سختي مي‌توان گفت كه قدرت و جايگاه احمدي‌نژاد در مجلس نهم خيلي با مجلس هشتم تفاوت خواهد داشت.